روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش با تيتر«راز عذرخواهی در حکمت متعالیه ولایت فقیه» نوشت:
1- فراز و نشیب تحولات، مانند دزدگیر عمل میکند. «منافقگیر» است، همچنانکه «مومنیاب» است. دگرگونی حالات و شرایط، سنت الهی است تا عیار انسانها و صدق و کذب دعاوی آنها معلوم شود. مومن سرشار از امید و حسن ظن به وعدههای نصرت و هدایت الهی است. به همین دلیل، دریافت مومن و منافق از یک رویداد، متفاوت از هم است. دشمن در جنگ خندق با تمام توان آمده بود کار را یکسره کند. اما مومنان برخلاف منافقان، بشارت پیامبر(ص) درباره فتح ایران و روم را به جان خریدند. «هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا. مؤمنان آنجا مبتلا شدند و سخت تکان خوردند. و آن هنگام که منافقان و آنهایی که در دلهایشان بیماری است، میگفتند خدا و پیامبرش جز فریب به ما وعده ندادند... و هنگامی که مؤمنان، احزاب (دشمن) را دیدند، گفتند این همان است که خدا و پیامبرش به ما وعده دادهاند و خدا و پیامبرش راست گفتهاند. و (دین این صحنه) جز به ایمان و تسلیمشان نیفزود».
2- انقلاب اسلامی آخرالزمانی، فرود و فراز دارد تا به سنت خداوندی، مدعیان همراهی را غربال کند، هر که میخواهد باشد. در این غربالگری، گاه قائممقام رهبری و رئیسجمهور سقوط میکنند اما گمنامان پارسا، یکشبه ره صدساله ریاضتکشیدگان عارف را طی میکنند و میشوند حجت الهی. چندین بنی صدر هم که سقوط کنند، با جمله به خون امضا شده شهید چیت سازیان برابری نمیکند: «اگر میخواهید از سیم خاردار دشمن عبور کنید، باید از سیم خاردار نفس عبور کنید». یا آن چند جمله که شهید مزرجی شب عملیات
والفجر 8 به شهید شوشتری گفت؛ «امشب اگر عراقیها ما را نزنند، توی آب کوسهها میزنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تلههای انفجاری گیر میکنیم. با محاسبات مادی، امشب ما نمیتوانیم از آب رد بشویم. من امشب فقط وارد آب میشوم تا به امام در جماران خبر بدهند که آقا! بچهها به عشق تو زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. آنی که وظیفه ماست وارد آب شدن است، از این آب بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آناش با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است، آن طرف میترسد، توحیدش مشکل دارد».
3- همین ماهها و سالها که خط نفوذ و انحراف و تحریف، مسئله تولید میکنند تا اولویتهای مهم فراموش شود، برخی سیاستبازان از دو منتها الیه، مشغول چاقکردن کار دشمن بودهاند. چرا کار انقلاب اسلام آن چنانکه باید پیش برود، پیش نرفته است؟ چرا از امیرمومنان(ع) تا امام و رهبری از مردم فرودست تشنه عدالت عذرخواهی کردند؟ ولایت فقیه مانند اصل امامت، متاسفانه هنوز مجال بروز و تحقق پیدا نکرده است. به شهادت تاریخ، لغزش خواص و دودسته کردن مردم همواره موجب شد دشمنان مجال پیدا کنند و نظام «امت-امامت» آنگونه که باید برقرار نشود. سه جنگ از دو جنگ امیرمومنان (ع) به نبرد فرسایشی با یاران پیمانشکن گذشت.
4- نامه6 فروردین 68 حضرت امام به آقای منتظری، سندی تاریخی است؛ «با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم... شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند... در مسئله مهدی هاشمی قاتل، او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود قاتل است، مرتب پیغام میدادید که او را نکشید. نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد... والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم... و الله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. و الله قسم، من رای به ریاستجمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم... تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام».
5- امام همچنین 26 مرداد 1358 عذرخواهانه گفتند: «اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد... من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز، عذر میخواهم، خطای خودمان را عذر میخواهم... من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمیدادیم اینها اظهار وجود کنند... من توبه میکنم از ایناشتباهی که کردم و اعلام میکنم به این قشرهای فاسد که اگر سرجای خودشان ننشینند، ما به طور انقلابی با آنها عمل میکنیم... ما نمیخواهیم وجاهت در ایران، در خارج کشور پیدا بکنیم.... مسامحه حدودی دارد، جلب وجاهت حدودی دارد. مصالح مسلمین را نمیگذارند به این امور از بین برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتی که بر ضد مسیر ملت است و توطئهگر است تمام را توقیف کند. موظف است کسانی که توطئه میکنند و اسم «حزب» روی خودشان میگذارند، رؤسای آنها را بخواهد و آنها را محاکمه کند». (جلد ۹ صحیفه امام، صفحات ۲۸۱ تا 283)
6-حضرت امام یک سال بعد (۲۹ تیر ۱۳۵۹) در حالی که فتنه بنیصدر و سازمان منافقین در حال تصاعد بود، فرمودند «من هر روزی که از این انقلاب میگذرد توجه به این معنا بیشتر پیدا میکنم که ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر. و در هر دو جهت آن، در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم... همان مسامحه موجب شد که این گرفتاریها را تا حالا پیدا کردیم و از این به بعد هم داریم، مگر اینکه انقلابی جبران کنیم. الآن که مدتهاست یا عزای عمومی اعلام میکنیم یا تشییع جنازه میرویم یا راهپیمایی میکنیم برای کشتارهایی که شده... ضایعه پشت سر ضایعه. همین چند روز چقدر جمعیت پاسداران شهید شدند... از اول هم که ما - به حسب الزامی که من تصور میکردم، - دولت موقت را قرار دادیم خطا کردیم... اگر ما دولتمان باز مثل سابق باشد، و آنطور وضع و آنطور دید را داشته باشد، ما باید عزای این نهضت را بگیریم. اگر ما آن خطا را نکرده بودیم که هی آمدند به من گفتند، هی گفتند این مصلحتاندیشان که «اینهایی که، سازمانیهایی که آدم نکشتهاند و چه نکردهاند، عفو بشوند» این عفو بر خطا واقع شد، و اینها ریختند مشغول توطئه شدند.... ایناشخاصی که انقلابی نیستند باید در رأس وزارتخانهها نباشند. و آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند... اگر بنا باشد اینطوری باشد، باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم». (صحیفه امام، جلد13، صفحات ۴۶ تا ۵۲)
7- مسئله خواص مخالف خوان چیست که امر را بر مردم مشتبه میسازند؟ به تعبیرآیه 7 سوره آل عمران «آنان که در دلشان میل به باطل است، به خاطر تأویل (برگرداندن آیه از معنای خود به معنایی دیگر) و فتنهگری، از پی متشابه میروند» و محکمات را وامی گذارند. امیرمومنان (ع) درخطبه 87 نهجالبلاغه درباره «آنچه سبب هلاكت مى شود» فرمود «در شگفتم و چرا شگفت زده نباشم از خطاهاى فرقه هاى گوناگون كه هریك را در دین خود، حجّت و دلیلى دیگر است... به غیب ایمان ندارند و از عیب نمىپرهیزند. یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهَاتِ وَ یَسِیرُونَ فِى الشَّهَوَاتِ... كَاَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إمامُ نَفْسِهِ. در شبهه عمل میکنند (بازنمی ایستند) و در مسیر امیال خود گام مىزنند. هر چه را بپسندند، معروف بدانند و هر چه را ناخوش دارند، منكر شمارند. در مسائل دشوار به خود پناه ببرند و در مبهمات به آراء خود تكیه کنند. گویا هر یك از آنها، امام خویش است»!
8- برخی عناصر بیصداقت که قیافه نصیحت به خود میگیرند، انسان را یاد سردسته خوارج (اشعث بن قیس) میاندازند. رفتار گستاخانه با نقاب ناصحانه که فقط به نامه سرگشاده نیست. این چهره با نفوذ دوره عثمان و امیر مومنان (ع)، در حالی که امام در حال خطابه بود، با گستاخی و اعتراض گفت یا علی این سخن که گفتی، به زیان تو بود نه مصلحت تو. امام با گوشه چشم به او نگريست و لعنتش کرد و فرمود «تو چه ميداني چه چیزی به زیان یا نفع من است؟!...کسی که شمشير دشمن را به قوم خود راهنمائي کند و مرگ را بسوي بستگانش بکشاند، سزاوار است که نزديکان با او عداوت بورزند و بيگانگان از او در امان نباشند».
9- انقلابی ناصح، نامه سرگشاده نمینویسد. صادق است نه اهل دروغ و تحریف. کسی که راست و دروغ به هم میبافد و میل به متشابهات و چند پهلو حرف زدن میکند، وارد مدار نفاق شده است. پیش رهبری میرود و درخواست ملاقات و کسب اجازه میکند، اما اگر مخالف میلش شنید، به انکار و سپس تحریف میپردازد! یا آن دیگری میگوید گفتار رهبری به مفهوم قرآنی کلمه «قول سدید» است اما خلاف مواضع روشن امام و رهبری حرکت میکند.
10- مگر فلان رجل سیاسی آذر 84 نگفت «عشق من آقای خامنهای است. در موارد اختلاف میان من و رهبری، قانوناً و شرعاً باید از رهبرم اطاعت کنم. من نمیتوانم صرفاً به نظر خود عمل کنم، باید قانوناً و شرعاً تبعیت کنم» و مرداد 87 در مصاحبه با جام جم تصریح نکرد «زیر آسمان آبی به هیچ کس به اندازه آیتالله خامنهای اعتماد ندارم... ایشان بر من حق ولایت دارند... یک بار در نماز جمعه اعلام کردم حاضرم کاغذهای سفیدی را امضا کنم و به ایشان بدهم تا هرچه خواستند در این کاغذها [درباره من] بنویسند... من معتقدم اگر در کشور بحرانی پیش بیاید باز هم ولی فقیه است که میتواند بنبست شکنی کند»؟ آیا شبیه این جملات را از رقیب همین سیاستمدار نشنیدیم؟ چه رخنه و عقبگردی رخ داد که به فاصله 8 سال، دو نامه سرگشاده و طلبکارانه نوشتند و اراده آشوبافکنی کردند؟! نامه بدون سلام یک همراه انقلاب به امام در تاریخ 25 اسفند 59 را با دقت بخوانید تا عدم درک از ولایت روشنتر شود:«اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالحتر از شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور میکند که تبلیغات دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را ضعیفتر از گذشته نشان میدهید»! شبیه همین تلقی را حلقه انحرافی درباره رهبری گفتند.
11- حلقه انحرافی و فتنهگران به کار هم میآیند و از کج رفتاری یکدیگر تغذیه میکنند؛ فتنه گران میخواهند با استناد به عملکرد حلقه انحرافی، وطن فروشی خود را به فراموشی بسپارند و حلقه انحرافی خیال میکنند خیانت هایشان به استناد عملکرد ناکارآمد تکنوکراتهای آلوده به فتنه پنهان میماند. با این حال برای انداختن مسئولیت کم فروشی و خیانتهای خود به دوش نظام توافق دارند! جالب اینکه سرگشادهنویسان مدعی سازندگی وعدالت و اعتماد ملی، بارها برای تعطیلی انتخابات 76 و 84 و 88 و 92 و 96 خیز برداشتند یا دعوت به معارضه مشترک کردند اما رهبری، مجال دیکتاتوری به آنها نداد.
12- مدیریت رهبر انقلاب را باید در مواجهه حکیمانه با بدعملی برخی سیاسیون و تحولات جهانی (فروپاشی بلوک شرق، انقلابهای مخملی و سه بار حمله به عراق و افغانستان) که آمریکا را یاغی بیافسار کرده بود، مطالعه کرد. با وجود امواج تند معارضه، پیروزیهای بزرگی به دست آمد، تا آنجا که پمپئو رئیسسیا به شبکه MSNBC گفت «امروز نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷سال گذشته بسیار بیشتر شده است» و نشریه امریکن اینترست بر اساس گزارش نهادهای امنیتی غرب نوشت «ایران به هفتمین قدرت بزرگ دنیا تبدیل شده است». این افزایش اقتدار با وجود آن خیانتها، سند حقانیت حکمت متعالیه ولایت فقیه است.
- ايجاد تقاضاي اجتماعي
سيامك زند رضوي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
جدي شدن بحران آب در كشور اهميت استفاده از شيوههاي نوين بهرهبرداري بهينه آب مانند بازچرخاني را بيش از پيش روشن ميكند. اما چرا در كشور ما از اين شيوهها استفاده نميشود؟ براي پاسخ به اين پرسش ميتوانم از نمونه شهر كرمان به عنوان يكي از مناطق درگير با بحران آب استفاده كنم. اجراي طرح فاضلاب شهري كرمان با وجود اينكه از تسهيلات خارجي هم استفاده شده بيش از ١٠ سال است كه روي زمين مانده و اين در حالي است كه به دليل بالا آمدن سطح آبهاي سطحي، ساختمانهاي تاريخي اين شهر در معرض خطر تخريب قرار دارند.
روشن است كه اجراي فاضلاب شهري كرمان، تصفيه و استفاده دوباره از آن چقدر ميتواند در بخش كشاورزي و صنعت راهگشا باشد اما ميبينيم كه هنوز هيچ دورنماي روشني براي اتمام آن وجود ندارد. همزمان با اين وضعيت ميبينيم كه طرح بزرگ انتقال آب از درياي عمان به كرمان با حمايت مالي دولت به طور جدي دنبال ميشود. درباره محاسبه هزينه تمام شده طرحهاي انتقال آب هم شائبه جدي وجود دارد. قرار است آب از ارتفاع صفر كنار دريا به ارتفاع يك هزار و ٧٠٠ متري از سطح دريا منتقل شود اگر ما علاوه بر هزينههاي عمراني، قيمت برق و سوختي را كه قرار است براي پمپاژ آب در اين ارتفاع مصرف شود محاسبه كنيم آن وقت عدد واقعي هزينه انتقال هر متر مكعب آب مشخص ميشود. بنابراين اگر جزييات دو طرح انتقال آب از درياي عمان به كرمان و طرح نيمهكاره مانده فاضلاب اين شهر را در كنار هم ارزيابي كنيم، متوجه ميشويم كه سياستگذاران اين بخش اولويت اولشان اجراي طرحهاي سازهاي مديريت آب است. اگر بازچرخاني و تصفيه آب مهم است اين سوال مطرح ميشود كه چرا تمركز اصلي سياستگذاران روي طرحهاي سازهاي است.
مسوولاني كه تصميمگير هستند از جمله مسوولان وزارت نيرو بايد در اين باره پاسخگو باشند. براي پيمانكاراني كه اين پروژهها را اجرا ميكنند ممكن است مهمترين هدف كسب سود در كوتاهمدت باشد اما وزارت نيرو و ساير تصميمگيران حوزه آب بايد به اين پرسش پاسخ بدهد كه چرا اين تصميمها در اتاقهاي در بسته گرفته ميشود و عموما هم به نفع نگاه سازهاي و پروژه بزرگ انتقال آب است. براي اصلاح روند موجود به چند مرحله اقدام اساسي نيازمنديم. در گام نخست بايد به صورت گسترده به شهروندان و ذينفعان بخش كشاورزي و صنعت درباره مزاياي استفاده از شيوههاي نوين استفاده از آب مانند شيوه بازچرخاني در قالب ارايه بستههاي آموزشي قابل استفاده و كاربردي اطلاعرساني كنيم. در حقيقت كساني كه ميخواهند اين ايدههاي جديد را عملياتي كنند بايد اول اطلاعات مزاياي رويكردهاي جديد را به زبان ساده در اختيار همه قرار دهند. مردم ما بايد بدانند كه همين شيوه بازچرخاني در شرق آسيا و بسياري از كشورهاي جهان چقدر مهم و با ارزش است. پس بايد اول بين كشاورزان، صنعتگران و همه مردم بهطور عمومي تقاضاي اجتماعي ايجاد كنيم. در گام دوم نيازمند تربيت نيروي متخصص و استفاده از تكنولوژيهاي جديدي هستيم. در حال حاضر چون هنوز از اين شيوهها استفاده نميكنيم ممكن است در اين زمينهها به اندازه كافي توانمند نباشيم. در گام سوم بايد مسير سوءاستفاده از قانون را ببنديم.
به عنوان مثال بر اساس يكي از قوانين مصوب مجلس، شهرهايي كه در ساحل درياي عمان و خليج فارس قرار دارند، براي تامين آب شرب مجازند كه آب را تصفيه كنند و تا فاصلهاي معلوم جابهجا كنند. اما نبايد شهري كه هزار كيلومتر آن طرفتر قرار دارد هم به استناد همين قانون آب را منتقل كند. بايد اين منافذ قانوني بسته شود. گام مهم ديگر در حوزه سياستگذاري به اين برميگردد كه تصميمگيران در سطوح بالا اولويتهايشان را تغيير دهند و با كنار گذاشتن اجراي طرحهاي پرهزينه و زيانآور زيستمحيطي انتقال آب از طرحهاي بازچرخاني و بازيافت و موارد مشابه حمايت كنند. در صورت بستن راههاي سوءاستفاده از قانون و تغيير سياست به نفع شيوههاي جديد، ميتوانيم اميدوار باشيم كه سرمايهگذاران بخش خصوصي هم به اين صرافت بيفتند كه در طرحهاي جديد مشاركت كنند.
- هوشیاری درباره فاز جدید بحران
جاوید قرباناوغلی . دیپلمات ارشد در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
بالاخره پس از حدود یک ماه کشمکش سیاسی و رایزنیهای دیپلماتیک پشتپرده و سه روز مذاکرات فشرده در سازمان ملل متحد، پیشنویس قطعنامه آتشبس در سوریه با اجماع 15 عضو شورا تصویب شد. این قطعنامه که از سوی کویت و سوئد به شورای امنیت ارائه شده بود، خواهان برقراری آتشبس ۳۰روزه در سراسر سوریه شده است. قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در شرایطی تصویب شد که براساس گزارشها، تعداد کشتههای حملات هوایی به ناحیه غوطه شرقی در نزدیکی دمشق، به بیشتر از ۵۰۰ نفر رسیده است. در قطعنامه، شورا از طرفین درگیر خواسته «بیمعطلی» آن را به اجرا بگذارند؛ باوجوداین، تاریخ دقیقی را برای شروع آتشبس تعیین نکرده و براساس برخی اخبار منتشرشده باوجود تصویب این قطعنامه بخشی از غوطه یک بار دیگر پس از تصویب قطعنامه بمباران شد. امید میرود که با برقراری آتشبس ۳۰روزه در سوریه زمینه برای امدادرسانی به مردم گرفتار در غوطه شرقی که دبیرکل سازمان ملل متحد آنجا را «جهنم روی زمین» نامیده، فراهم شود. غوطه در شرق دمشق بیش از یک هفته است که زیر بمبارانهای گسترده، قرار دارد. دولت سوريه ميگويد گروههای مسلح مخالف دولت از این منطقه برای ناامنکردن دمشق استفاده میکنند. پس از موفقیتهای ارتش سوریه در شکست گروههای مسلح در بیشتر مناطق این کشور و بیرونراندن آنها از بخش وسیعی از اراضی سوریه، و بهویژه پاکسازی اطراف پایتخت که در اختیار این گروهها بود، اکنون غوطه تنها منطقه باقیمانده در حومه دمشق است که در اختیار تروریستها و شورشیان قرار دارد و آنها قادرند با سلاحهای سنگین و نیمهسنگین دمشق را هدف قرار دهند. غوطه از مناطق پرجمعیتی است که اکثریت آن را اهل سنت تشکیل میدهند. ویژگی جغرافيايي غوطه شرقی را به مرکزی برای استقرار مخالفان مسلح دولت مرکزی تبدیل کرد که به دلیل همراهی ساکنان منطقه، نیروهای مخالف مسلح توانستند در این منطقه باقی بمانند.
آتشبس شورای امنیت شبهنظامیان گروه داعش و جبهه النصره را از این مصوبه مستثنا کرده و با توجه به حضور شبهنظامیان این گروهها در منطقه غوطه، بیم آن میرود که آتشبس در اجرا با موانعی جدی مواجه شود؛ بهویژه اینکه به نظر میرسد روسیه بهعنوان یکی از اعضای دائمی و دارای حق وتو، تحت فشارهای سیاسی و پس از سه روز مذاکرات فشرده شورای امنیت، با تصویب آن موافقت کرد. با وجود رد اتهام کارشکنی در مسیر تصویب پیشنویس قطعنامه از سوی واسیلی نبنزیا، نماینده روسیه، با توجه به فاجعه انسانی و بهویژه کشتهشدن بیش از 120 کودک در بمبارانهای چند روز گذشته، این کشور بهشدت در مظان اتهام قرار دارد. با گذشت هفت سال از جنگ داخلی سوریه و پیروزیهای ارتش با کمک همپیمانان روسی و ایرانی خود در شکست تروریستهای مسلح، به نظر میرسد بحران در این کشور مصیبتزده در بعد میدانی و سیاسی وارد فاز جدیدی شده که در آن رقابت اصلی بین قدرتهای منطقهای و بینالمللی برای تثبیت موقعیت خود در آینده این کشور است. از این منظر تبلیغات گسترده غربیها درباره وقایع تأسفبار غوطه شرقی و فراموشی عمدی فجایع مشابه در یمن را نیز میتوان در چارچوب بازی سیاسی برای خرید زمان در بحران سوریه تحلیل کرد.
روسها با تعلل در تصویب قطعنامه در صدد فراهمکردن فرصت و خریدن زمان برای نیروهای دولتی برای پایانیافتن عملیات دولت در منطقه غوطه بودند. فشار آمریکا و متحدان غربی برای تصویب قطعنامه آتشبس نیز از سر دلسوزی برای زنان و کودکان نیست. هدف غربیها ممانعت از تکمیل سلسلهپیروزیهای دولت و غلبه بر گروههایی است که برخی از آنها از حمایت همین دولتها برخوردارند. آنها میدانند منطقه بهطور کامل در محاصره قرار گرفته و کمکرسانی به گروههای مسلح مخالف دولت و تحت حمایت آنان امکانپذیر نیست. از دیدگاه مخالفان دولت نیز آنچه اهمیت ندارد، فاجعه انسانی و کشتار زنان و کودکان است. بعید نیست آنها در پی آن باشند که اعتبار دولت سوریه و حامیان دولت را در افکار عمومی از بین برده و دولتهای غربی را به فشار نظامی بیشتر به دولت اسد وادار کنند.
به نظر میرسد باوجود جنجالهای تبلیغی و فشارهای سیاسی برای تصویب قطعنامه آتشبس در شورای امنیت، غوطه به اندازه دیرالزور برای آمریکاییها اهمیت ندارد. با وجود تهدید آمریکا به اقدام علیه دولت سوریه و برخورداری از توانایی نظامی برای عملیکردن این تهدید و وادارکردن ارتش سوریه به عقبنشینی، ترامپ تاکنون وارد این فاز نشده و قصد رویارویی مستقیم با ارتش سوریه، مانند آنچه را در پایگاه الشعیرات و دیرالزور شاهد بودیم، ندارد. در آن عملیات جنگندههای آمریکایی هم نیروهای سوری و هم بخشی از نیروهای روسیه را هدف گرفتند ولی تاکنون قصدی از خود برای مداخله در این منطقه نشان ندادهاند. تمرکز واشنگتن در این مرحله از بحران سوریه در سطح داخل این کشور حفاظت از منطقه تحت کنترل اکراد، که بخش شایانتوجهی از منابع نفت و گاز سوریه در این منطقه قرار دارد، در سطح منطقه همراهی با اسرائیل در ممانعت از تثبیت حضور نظامی ایران علیالخصوص در مناطق نزدیک به مرزهای اسرائیل و در سطح بینالمللی فشار به روسیه در جهت محدودکردن این قدرت و تقسیم مناطق در آینده سوریه است.
با وجود همه ابهامات درباره آینده سوریه، تردیدی نیست که این جنگ دیر یا زود با حضور بشار اسد و یا بدون او به پایان خواهد رسید. آنچه مهم است حفظ تمامیت ارضی این کشور و جلوگیری از یک سایکس پیکو دیگر در این منطقه، ولی اینبار نه بهوسیله فاتحان جنگ بلکه توسط بازیگران اصلی برای تقسیم منافع است. اینکه این مهم چگونه باید تأمین شود، از امهات مدیریت بحران سوریه و یارگیریهای طرفهای درگیر بحران است. ترکیه با گذشت بیش از یک ماه از آغاز عملیات موسوم به شاخه زیتون، در مرداب عفرین گرفتار شده است. روشن است دلیل توقف ارتش نیرومند ترکیه، نهفقط مقاومت کردها که حمایتهای گسترده جانبی بهویژه آمریکا است. موضوعی که روابط استراتژیک واشنگتن- آنکارا و یکی از اعضای اصلی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را بهشدت تحتتأثیر قرار داده است. نکته مهم دیگر در این زمینه ضرورت پاکسازی کامل نیروهای مسلحی است که تحت عناوین اسلامی با دولت اسد میجنگند و با اعمال جنایتکارانه خود، چهرهای هولناک از اسلام در معرض افکار عمومی جهان قرار دادهاند. تحقق این مهم در گرو همکاریهای بینالمللی و منطقهای بین دولتهایی است که له یا علیه اسد از گروههای مسلح حمایت مالی و تسلیحاتی میکنند.
اما مهمترین نگرانی درباره آینده سوریه نگاه مردم این کشور به کشورهایی است که امروز نقشآفرینان مثبت یا منفی این کشور هستند. ایران بهعنوان کشوری اسلامی باید بهشدت نسبت به این مسئله حساس باشد. ایران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در مناقشه سوریه بلافاصله از آتشبس اعلامشده در سوریه حمایت و سرلشکر محمد باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران با اعلام این موضوع تأکید کرد: «ما به قطعنامه آتشبس پایبند خواهیم بود»؛ موضعی هوشمندانه و انسانی که برخلاف نیات شوم آمریکا باید آن را به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. ضروری است از این فرصت استفاده کرده و ایران نیز در ارسال کمکهای انسانی به اهالی این منطقه که از اهل سنت هستند، اقدامات عملی انجام دهد. این کار شائبه طائفیبودن حضور ایران در جنگ سوریه را تا حد زیادی خنثی خواهد کرد.
- کارنامه دولت در سال اقتصاد مقاومتي چيست؟
سيد مسعود علوي در ستون سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:
امسال، سال «اقتصاد مقاومتي؛ توليد و اشتغال» است. پنج سال از اعلام سياست هاي کلي رهبري در مورد اقتصاد مقاومتي گذشته است. اکنون اين سياست ها به صورت قانون درآمده است، اما متأسفانه دولت کارنامه موفقي در عمل به اين سياست ها نداشته است.
اقتصاد مقاومتي راه نجات ماست. ما اکنون در جنگ اقتصادي با آمريکا به سر مي بريم. نبايد نوسانات دلار به کيان اقتصادي کشور آسيب بزند. رئيس جمهور طبق اصل 126 قانون اساسي مسئول مستقيم اقتصاد کشور است و بايد پاسخگو باشد.
اشتغال در کشور شکل نمي گيرد مگر اينکه توليد سر و سامان بگيرد. توليد در کشور شکل نمي گيرد مگر اينکه در امر صادرات، روان سازي شود و توليد کنندگان به راحتي به بازارهاي منطقه و جهان راه پيدا کنند. زيرساخت هاي اقتصادي کشور براي مديريت يک افتصاد درون زا شکل گرفته است. مردم در بازارهاي داخلي به راحتي نيازهاي خود را برطرف مي کنند. خوشبختانه بازارهاي ايران در طول انقلاب با همه مشکلات اقتصادي و درگيري با قدرت هاي جهاني نشاط و سرزندگي و رونق خود را داشته اند. ما در همه فراز و فرودهاي انقلاب، قحطي و رکود در «داد و ستد» نداشته ايم.
دولت بايد به وظيفه خود در روان سازي امر توليد و گشايش در امر صادرات عمل کند، مشوق هاي لازم براي کارآفرينان واقعي را فراهم نمايد و محيط کسب و کار را بهبود ببخشد.
يک اقتصاد درون زا و برون نگر مطابق سياست هاي اقتصاد مقاومتي، مي تواند مملکت را از بحران اقتصادي و معضل بيکاري نجات دهد. امسال، سال «اقتصاد مقاومتي، توليد و اشتغال» است و دولت بايد با عدد و رقم بگويد براي اقتصاد کشور چه کرده است؟ اقتصاد بايد مردمي شود و دولت از بيماري تصدي گري رها شود. اگر مسئولين از فرامين امام و رهبري در ابلاغ سياست هاي کلي در حوزه اقتصاد، تبعيت مي کردند امروز ما با مشکلات عديده اقتصادي روبهرو نبوديم.
وعده هاي برجامي براي بهبود اوضاع اقتصادي و بهبود فضاي کسب و کار محقق نشده است. تيم اقتصادي دولت و تيم ديپلماتيک دولت بارها اعتراف کرده اند دستاوردهاي برجام، تقريباً هيچ بوده است. همين چند روز پيش بود که سيد عباس عراقچي عضو ارشد گروه مذاکره کننده برجام، در انديشکده چتم هاوس انگليس اعتراف کرد: «برجام براي ايران دستاوردي نداشته است. آمريکا هر روز تعهداتش در برجام را نقض مي کند.» وي همچنين در گفتگو با «بي بي سي» گفت: «اين يک واقعيت است که مطالبات مردم از برجام برآورده نشده و اظهارات رئيس جمهور آمريکا در باره برجام مانع توسعه اقتصادي ايران است.» اي کاش همين اظهاراتي را که وي در
«بي بي سي» و انديشکده چتم هاوس بيان کرده، در صدا و سيماي کشورمان و در انديشکده ها و رسانه هاي داخلي ابراز مي کرد تا به گوش رئيس جمهورمان برسد و او براي توافقي که آن را آفتاب تابان مي نامد اما غروب آن را همه احساس کرده اند، فکري بکند.
شاخص هاي اقتصادي، دو سال پس از اجراي برجام هنوز بهبود نيافته است. چشم اميد به سرمايه خارجي، افقي را براي بهبود شاخص هاي اقتصادي روشن نمي کند. وقت آن است که دولت دست روي زانوي ملت بگذارد و بر اساس ظرفيت هاي عظيمي که در داخل داريم، به بهبود وضعيت
کسب و کار در داخل همت بگمارد. نرخ بيکاري قبل از برجام 10 درصد بود و بعد از برجام در پايان سال 95 به 12/4 درصد رسيد. قيمت دلار قبل از اجراي برجام حدود 3200 تومان بود و امروز به 4400 تومان رسيده است. تراز تجاري به منفي 6 ميليارد دلار رسيده است. رئيس جمهور محترم و تيم رسانه اي او به جاي چاره انديشي در اين باره، مدام به فکر دوقطبي سازي هاي کاذب هستند و با طرح مسائل بي ارتباط با امور اجرايي کشور و حاشيه سازي، از پاسخگويي به مطالبات معيشتي مردم پرهيز دارند.
رئيس جمهور در ديدار با دانشگاهيان در سي و يکمين جشنواره بين المللي خوارزمي با زير سؤال بردن تقسيم بندي علوم ديني و غير ديني، نظريه پردازي و کار عظيم دانشمندان بزرگ کشور در حوزه و دانشگاه در اين باره را تخطئه کرد و با تکه پراني و طرح مسائل خلاف واقع و نسبت دادن آن به عده اي که معلوم نيست مخاطب او کيست، شعور سياسي اساتيد و دانشجويان را ناديده گرفت.
طرح اين گونه مسائل جز اينکه خوراکي براي رسانه هاي معاند توليد کند، فايده اي ندارد. براي همين «بي بي سي» با اشتياق، از اين حاشيه سازي ها استقبال کرد و گفت: «روحاني مي گويد اسلامي کردن علوم در ايران، شکست خورده است»!
واقعاً اگر رئيس جمهور علاقه مند به مسائل تئوريک و نظري است چرا نمي رود اين حرف ها را در محافل آکادميک مطرح کند تا پاسخ درخور بگيرد؟ اگر وقت دارد به اين ساحت فکر کند، چرا وقت نمي گذارد که راجع به ضروري ترين و اصلي ترين وظايف خود که قانون اساسي در حل معضلات اقتصادي با اختيارات وسيعي که به او داده، فکر کند و نظريه پردازي نمايد؟ مردم مي گويند رئيس جمهور، رئيس دستگاه اجرا در کشور است. براي کشور چه کرده است؟ به پايان سال نزديک شده ايم، کارنامه اقتصادي دولت روحاني چيست؟ براي برون رفت از رکود، ايجاد رونق و رشد اقتصادي، اشتغال و توليد چه کرده است؟
نظر شما